هی میشینیم و میگیم:

اگه خوشگل تر بودم، اگه پولدار تر بودم.

اگه تو یه شهر دیگر زندگی میکردم.

اگه از کشور خارج میشدم.

اگه یه دهه زودتر بدنیا آمده بودم.

یا اگه الان برای خودم اسم و رسمی داشتم ،

اِل میشد و بِل میشد!

ولی این خبرها نیست! و ما این را دیر میفهمیم‌

شاید ده ها سال دیر زمانی که عمرمان را دویده ایم که در فلان خیابان خانه بخریم و فلان ماشین را داشته باشیم و از فلان مارک لباس و کیف و کفش بخریم!

یک روزی میرسد که میبینیم به هرچه که فکرش را میکردیم رسیدیم ولی حالمان جوری که فکرش را میکردیم نشد!

و آن روز است که میفهمیم روزهای زندگی را برای ساختن آینده از دست دادیم.

آدم های اطرافمان را که ناب بودند

برای بدست آوردن آدم های دیگر از دست دادیم.

و از همه بدتر خودمان را برای رسیدن به اهدافمان از دست دادیم.

بهتر است خانه ی ذهنمان را بکوبیم و از نو بسازیم.

بهتر است خودمان را برای پولدارتر شدن و آدم حسابی تر شدن نکوبیم و نابود نکنیم.

از زندگی عشق بخواهیم

عشق به آدمهای نابی که داریم.

 

نیلوفر اله وردی



مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها